گزارش تصویری کنسرت رضا صادقی در تهران(برج میلاد)

کنسرت نوروزی رضا صادقی در برج میلاد تهران
رضا صادقی نخستین اجرای خود در سال نود و شش را به میزبانی برج میلاد تهران به روی صحنه برد.
این کنسرت در تاریخ دهم فروردین در سالن همایش هاى برج میلاد تهران برگزار شد.
در ابتدا و قبل از ورود اعضای گروه مشکی پوشان، کلیپی از معرفی اعضای بند ارتش مشکی، پخش شد و نفرات این گروه یک به یک معرفی شدند و پس از آن اعضای ارکستر روی سن حاضر شدند و سازهای شان را به دست گرفتند. شروع ملودی آغازین، صدای تشویق های جمعیت را بلند کرد.
رضا صادقی همانند کنسرت های گذشته اش، با اجرای قطعه “کلافه” و با تشویق شدید حضار به روی صحنه آمد و پس از اجرای این قطعه و در ابتدای صحبت هایش سال نو را تبریک گفت و ابراز خوشحالی کرد که مجددا می تواند در این سالن اجرای کنسرت داشته باشد و اینکه به دوران جوانی خود و اجراهایش در این سالن برگشته است.
وی در ادامه با یاد کردن از شهدا و جانبازان و هنرمندان مرحومی چون ناصر عبداللهی، استاد بابک بیات، مرتضی پاشایی، افشین یداللهی و همچنین پدران و مادران حاضر در سالن، از جمعیت حاضر خواست که به احترام این عزیزان بیست ثانیه بایستند و آن ها را تشویق کنند.
صادقی با بیان اینکه این کنسرت آخرین کنسرت تهران قبل از انتشار آلبوم “یعنی درد” خواهد بود، افزود که در کنسرت بعدی با آلبوم “یعنی درد” در خدمتتان خواهم بود و امیدوارم این آلبوم به قلبتان بنشیند.
مرد مشکی پوش در همان ابتدای کنسرت با معرفی سید بهنام ابطحی رهبر گروهش، از حاضرین خواست که او را تشویق کنند.
وی در بخشی از صحبت هایش و قبل از اجرای آهنگ “یادگاری” گفت: «بعضی از آدمها یاد هستند و باید اتفاقی پیش بیاد تا ما یادشان بیفتیم اما بعضی آدمها یادگاری هستند، زمانی که نباشند و یا حتی دور باشند، ما همیشه به یادشان هستیم و همیشه در ذهنمان تکرار می شوند، این آهنگ را تقدیم می کنم به همه یادگاری های قشنگتان و امیدوارم یادگاری های امسال پر از زیبایی باشد.»
رضا صادقی قبل از اجرای قطعه “وقتی تو نیستی” گفت: «گاهی اوقات قلب ما آدمها خواسته یا ناخواسته توی هر نگاهی باز می شود و یک آدمی وارد زندگی ما می شود و تمام فضای وجودمان، بوی وجودش رو می گیرد و این یک چیز طبیعی است اما وقتی می رود ما می مانیم و یک سوال و یک خاطره و آن خاطرات بعضی وقت ها یک جوری قلبت را مچاله می کند و توی دستش می گیرد و فشار می دهد، جوری که صدای تق و توق استخوان هایت را هم می شنوی»
مسعود نوروزی نوازنده ویولن در بخشی از کنسرت و قبل از اجرای قطعه شونه به شونه، به اجرای تک نوازی پرداخت و مورد تشویق شدید حضار قرار گرفت، رضا صادقی نیز پس از اجرای این سولو با بیان خاطره ای، از او و صدای خوبش تعریف کرد.
بهنام ابطحی رهبر ارکستر و نوازنده قدرتمند درامز در بخش دیگری و به درخواست رضا صادقی به تکنوازی پرداخت و جو خاصی را در سالن ایجاد کرد و حاضرین در سالن را به وجد آورد.
رضا صادقی قطعه جدید خود با نام “رفیق قدیمی” را که به تازگی منتشر کرده است، به تمام رفقای قدیمی و بامعرفت تقدیم کرد.
در ادامه سلطان مشکی پوش قطعه “بندر خوب” را که از آثار قدیمی اش است، با شور و حال خاصی اجرا کرد و آن را به تمام جنوبی های با عشق و باصفا تقدیم کرد. دست زدن هایی با ریتم جنوبی، حال و هوای جنوب ایران را در سالن ایجاد کرد.
عاشقتم با همراهی و همخوانی کم نظیر حاضرین در سالن توسط رضا صادقی اجرا شد.
فاضل پیش نوازنده گیتار که به تازگی داماد شده است، در قسمتی از کنسرت به اجرای تک نوازی پراخت و سپس رضا صادقی قطعه محبوب و پرطرفدار خود با نام وایسا دنیا را اجرا کرد.
کلافه، فراموش، روم نمیشه، یادگاری، میخوامت، بخند، دلم برات تنگ شده جونم، شب بارونی، وقتی تو نیستی، شونه به شونه، خدا شاهده، تو با منی، رفیق قدیمی، بندر خوب، وایسا دنیا، مشکی رنگ عشقه، عاشقتم، ادعا و دوسِت دارم خدا، قطعاتی بوند که رضا صادقی به همراه گروهش در این کنسرت به اجرای آن ها پرداخت.
گفتنی است، حسین متولیان، فواد فرهنگ، لیلا مهاجرانی از جمله مهمانان رضا صادقی در این کنسرت بودند.
اشکان محمدیان(کیبورد)، مسعود نوروزی(ویولن)، فاضل پیش(گیتار الکتریک و کلاسیک)، سعید صارمی(پرکاشن)، پوریا پیرزاده(پیانو)، بهروز دهقانی(گیتار باس)، رامین براتی(ترومبون)، رضا آذرنجات(ساکسوفون)، مجید ترکاشوند(ساکسوفون)، کوشان ترکاشوند(ترومپت) به رهبری سید بهنام ابطحی (درامز)، اعضای ارکستر مشکی پوشان در این کنسرت بودند.
این کنسرت به همت موسسه آوای هنر برگزار شد.
گزارش متنی: صادق سلیمانی

نظرات

8 پاسخ به “گزارش تصویری کنسرت رضا صادقی در تهران(برج میلاد)”

  1. uhvtuhvt78 گفت:

    قضیه اشکامون

    یه روزی توی کتابا عکسی از خورشید و ماه بود
    ظاهر دشمن دلها یا سفید و یا سیاه بود

    یه روزی از دست دشمن جام زهری رو نوشیدیم
    دیشب از همون قضیه اشکامون پر از نگاه بود

    یاد آن روزی که رفتیم پیش یار مهربونی
    دست اون و باز گرفتیم ولی دیدنش گناه بود

    عشق واقعی نباید چشای ما رو ببنده
    من همونی ام که دیروز واژه ی زبانم آه بود

    سوختم از دست زمونه گم شدم با هر بهونه
    دل دادم به دشمنی ها ای خدا این اشتباه بود

    ما که در چشای مردم غم امتی رو دیدیم
    آخه ازدیدن وحشت سرما زیر کلاه بود

    باقر رمزی باصر

  2. uhvtuhvt78 گفت:

    اصحاب مو

    خواب آرامم میان طره ای از خواب موست
    خرمنی از موی خوبان ز افسر آداب موست

    موی مشکین در شبی با شانه ای محشور شد
    این وصال آغاز درد شانه بیتاب موست

    زلف آرامی که بر هر زخمه آوازی نهفت
    بی قرار زخمه ی رنگین کمان تاب موست

    شب به بالین گلاب و ساز و قرآن و رباب
    غافل از پایی که در دام است و در گرداب موست

    گشتم ای جان تا بیابم از ورای انجمن
    عاشقی ها راکه گویی حیله پرتاب موست

    سر به بالین کدامین منظری از مو نهم ؟
    هر کجا رفتم صبائی دیدم از اخشاب موست

    ای که در شب شاهد چشمان خورشیدی ز دور
    عیسی مریم کماکان در ره اصحاب موست

    باقر رمزی باصر

  3. uhvtuhvt78 گفت:

    امید ثمر
    یک چشم به در دارم یک دیده‏ ى‏ تر دارم
    زین چشم خمار آلود در سینه شرر دارم
    این دست تهى باشد قامت چو سهى باشد
    سرو و گل و ریحان را انداز که بردارم
    از دامنت اى یزدان بگشا در این زندان
    کآزاد شود این جان ترسى ز خطر دارم
    سوگند و کلامم تو در کام سلامم تو
    امید و مرادم تو کآغاز دگر دارم
    بى ‏چشم نظر دارى وز حال خبر دارى
    ناخوانده اثر دارى چون بوده خبر دارم
    خندان و غمین باشم یغما و امین باشم
    با شام عجین باشم امید سحر دارم
    اى مقصد و مقصودم وى معبد و معبودم
    زین خرمن موجودم امید ثمر دارم
    در خاک حلالم کن از غصه محالم کن
    کز سختى ایامم دستى به کمر دارم
    باصر به سر کویت مشتاق برو رویت
    در جام بلاجویت اما و اگر دارم
    ……………………………
    باقر رمزی باصر

  4. uhvtuhvt78 گفت:

    مستند
    کودک درونم

    انجمن در وصف او اندیشه ‏ى بسیار داشت
    قاصدک بر شانه اش صد مژده و اخبار داشت

    کودکم در کوچه‏ هاى سرد شب گم گشته است
    این نشانى سینه ‏ى بى‏ کینه ى بیمار داشت

    هیچ کس هم بستر رؤیاى تشویشش نشد
    هر که شد در آستین افسانه‏ اى از خار داشت

    هیچ دستى بر رخ بى‏ ناز او پروا نکرد
    او که جز ما مأمنى چون خالقى دادار داشت

    راستى، او در کنار برکه ‏ى حق خفته است
    یادم آید دیدگانى تا سحر بیدار داشت

    هم کلامى گر شدى با او ورا حرمت بدار
    وى زمانى حرمتى در دیده ‏ى اغیار داشت

    …………………………………..
    باقر رمزی باصر

  5. uhvtuhvt78 گفت:

    طمع خاک

    باورم نیست که دستم نگرفت پاى دگر
    رفت تنها بزند کومه‏ ى خود جاى دگر

    گرم از دست بیفتاد و سبویم بشکست
    ساقى دهر دهد مژده به میناى دگر

    ز قرارت که چو لبریز شد این کاسه‏ ى صبر
    موعد آن روز گذشت از پى فرداى دگر

    دل سودا زده ‏ام دوش رها کرد رفیق
    جاى لیلى بگرفت دلبر ترساى دگر

    جامه‏ ى زهد و ریا نیست دگر بر دل و جان
    تا بیاید صُحفى از دل سیناى دگر

    طمع خاک زیاد است و گریزى نبود
    دل میازار که باشد تو و دنیاى دگر

    گنه باصر سرگشته فقط تنهایى‏ست
    یار بى ‏غش بدهش رب به تمناى دگر

    باقر رمزی باصر

  6. uhvtuhvt78 گفت:

    افیون دیدگان

    زخم افیون دیدگان را طاقت تفسیر نیست
    عطر گلها را سزائی جز خم تقطیر نیست

    پیر خویشم با چه رویی در جوانی پا نهی
    در گلیم آور تو پا را مهلت تعمیر نیست

    ای سبکبالان عاشق بارتان بادا دعا
    کین ثقالت بار هم جز سوره انجیر نیست

    ما ز اغوا زادگان درس تانی خوانده ایم
    دین و دنیا را همین بی راهه بی تاثیر نیست

    ای که تاک و آذرستان را به هم آمیختی
    آخر این قصه از می جرئه ای تخدیر نیست

    در مرام جمله خوبان صحبت از تقدیر هست
    خوردن دینار و درهم قسمت و تقدیر نیست

    سهم گلها زآتش دوزخ گلستان بود و بس
    ورنه ابرام اندرون حیله نخجیر نیست

    باقر رمزی باصر

  7. uhvtuhvt78 گفت:

    همچوبیمارم و دل عشق به یزدان دارد
    حیف کز رنگ و ریا دوری و هجران دارد
    سینه ام را بگشائید و ببینید در آن
    منزوی گشته دلی روی به مهمان دارد
    بهر ما در وطن آثاری بجز درد نبود
    فانی دائیه داریم که دوران دارد
    چشم از دیدن غم اشک ندارد دمن است
    گر چه از منظر من دیده گریان دارد
    در مزاری که بود سنگ لحد آثارش
    سیم و زر نی که درون خار به انبان دارد
    باصر از جرعه و از جام و صراحی تو منوش
    که در آن جرعه بسی راه به شیطان دارد

    باقر رمزی باصر

  8. uhvtuhvt78 گفت:

    گشتم اندر واژه‏ اى در باب عرفان دربدر
    هر که را دیدم بجز درویش و مستان دربدر

    در میان حلقه هم درویش و هم مست حاضرند
    یوسفى هم در پى یعقوب و کنعان دربدر

    نى به دف گوید بیا چنگى به دلها افکنیم
    دف به نى گوید چه سودى دل مگردان دربدر

    اى قدم‏ها برنگیرید از سر کویش که من
    گرچه عاصى گشتم اینک در پى نان دربدر

    ذکر هو در خانقاه و ذکر مى‏ در میکده
    صوفى و خمار و عارف گشته اینسان دربدر

    خرقه و زنّار زاهد دختر ترسا ربود
    زو سبب گردیده‏ اى دل شیخ صنعان دربدر

    در خراباتم که دل‏ها را به هر سو مى‏ برند
    ما ز دل گردیده پنهان او ز ایمان دربدر

    باصر از تن‏ ها مگیرى جام عرفانى که من
    بس در این میخانه‏ ها دیدم که انسان دربدر

    باقر رمزی باصر

پاسخ دادن به uhvtuhvt78 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

جدید حواست به من باشه
    • حواست به من باشه
    •  تاریخ انتشار ۱۳۹۹/۱۲/۱۸
خرید ألبوم
جدیدتو کی هستی؟
    • تو نبودی زندگی قصه ی جذابی نبود
    • آسمون دل دیوونه ی من آبی نبود
    • تو نبودی لب من خنده رو باور نمی کرد
    • گفتن عاشقتم حالمو بهتر نمی کرد
دانلود قطعه
کانال تلگرام رضا صادقی